جواد رضایی

ثبت گذر عمر

جواد رضایی

ثبت گذر عمر

جواد رضایی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارسنجان» ثبت شده است

آن که با ما قصد یاری داشت عهد خود شکست

ساز و برگ همرهی بنهاد و بر جایش نشست

تا که شوق همرهی در مردم چشمم بدید

چشم خود بر آن همه پیمانه و پیمان ببست

روزگار صلح و راحت چون ندیمی رام بود

روز میدان و سنان با دشمنان شد همنشست

تا ردای کهنه ام دید و دو دست مستمند

خویشتن را چون خدا دید و مرا چون زیردست

اندر این تلخی کنم دل خوش که پیری نیک گفت

می بنوش و می بنوشان تا رود ماتم ز دست

کار این دنیا نباشد جز جفا بر اهل دل

وین جفا دور است اما از گروه می پرست

ارسنجان، مرداد 95

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۲۰
جواد رضایی

می گریزم

از خیالت می گریزم

از نگاهت از هوایت می گریزم

همچو برگی زرد و غمگین

کو جدا مانده ز شاخه

با نسیمی می گریزم

می گریزم تا نبینم روی تلخ عاشقی را

تا که در یادم نیاید من چه بودم با تو و اکنون چه هستم

می گریزم

از تماشا کردن گل هم دگر من می گریزم

تا مبادا یادم آید

آن گل سرخی که در موهای پر تابت نشاندی

تا فراموشم شود بین تو و گل ها چه ربطی بود

می گریزم

از ترانه، از صدای ساز و حتی از "معین" هم می گریزم

تا که بی تو نشنوم آن صوت زیبا را که می گوید

"هنوزم یار تنهایم

به دیدار تو می آیم

باز می آیم

اگر که فرصتی باشد

مجال صحبتی باشد

حرف خواهم زد"

می گریزم

همچو آهویی که از صیاد بی رحمی گریزد

می گریزم از تمام حرف های عاشقانه

تا تو را یادم نیاید

تا که در یادم نماند آن همه "ترکم نکن" های تو را

می گریزم

من دگر از هر چه رؤیا می گریزم

تا ندانم قلب من

از غصه رؤیای بی فرجام و تاریکش

دگر نایی برای زندگانی هم ندارد

می گریزم

از خودم هم می گریزم

تا مبادا یادم آید

بی تو دیگر من چه هستم

می گریزم

از خدا هم می گریزم

تا خدا هم یادش آید

بی تو حتی از بهشتش می گریزم....

مرداد 95، ارسنجان



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۸
جواد رضایی