جواد رضایی

ثبت گذر عمر

جواد رضایی

ثبت گذر عمر

جواد رضایی

پارادایم های ما!

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ب.ظ

می گویند میمون ها خیلی از آب سرد بدشان می آید. آزمایش مشهوریست که بدین صورت بیان کرده اند

دانشمندان تعدادی میمون را در قفسی قرار دادند. در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان دسته‌ای موز گذاشتند. اما هر وقت که میمونی برای برداشتن موز بالای نردبان می‌رفت، دانشمندان بر روی سایر میمون‌ها آب سرد می‌پاشیدند تا آن‌ها را اذیت کنند. پس از مدتی، هر وقت که میمونی می‌خواست بالای نردبان برود، سایرین او را کتک می‌زدند. مدتی بعد هیچ میمونی با وجود گرسنگی و علاقه به موز جرأت بالا رفتن از نردبان را به خود نمی‌داد. مدتی بعد دانشمندان یکی از میمون‌ها را از قفس خارج کرده و میمون دیگری از محلی دیگر به اینجا آورد. میمون تازه وارد از همه جا بی خبر بلافاصله می‌رفت سراغ نردبان تا برود سراغ موزها، اما سایر میمون‌ها از ترس آب سرد به جان او می‌افتادند و حسابی کتکش می‌زدند. مدتی بعد محققان میمون دیگری را هم از میمون‌های قدیمی عوض کردند و میمون جدیدی به جای او در قفس قرار دادند و همین اتفاق افتاد یعنی میمون جدید خواست برود سراغ موزها که همه میمون‌ها حتی به آن که جدید آمده بود حمله کردند و کتکش زدند. به مرور دانشمندان میمون‌ها را یکی یکی با میمون‌های دیگری عوض کردند به طوری که پس از مدتی همه آن میمون‌ها عوض شده بودند. اما آن پدیده و اتفاق عوض نشد، یعنی حتی وقتی که همه میمون‌ها نیز عوض شده بودند و هیچ میمونی در قفس نبود که واقعۀ آب پاشیدن را دیده باشد اما هر کس که از نردبان بالا می‌رفت کتک می‌خورد. مسلماً هیچ‌کدام از میمون‌ها دیگر نمی‌دانستند که چرا چنین رفتاری در آن‌ها وجود دارد اما به قول معروف بلد شده بودند و یا رسمشان شده بود که این کار را بکنند(منبع)   !

ما آدم ها در زندگیمان پارادایم های بسیاری داریم. گاهی بدون آن که چیزی دیده باشیم و یا امری برایمان سندیت یافته باشد، آن را وارد باورهایمان کرده ایم. باورهایی که هیچ مبنای درستی ندارد. از صبر کردن پس از عطسه گرفته تا ورد خواندن و فوت کردن روی کسی. اما آیا پارادایم های ما همین ها تنهاست؟ من خودم شخصاً گاهی صدای قارقار کلاغان را نشانه شومی می دانم. شنیدن صدای کلاغ چیزی را در قلبم فرو می ریزد. حتی خواب هایی که می بینم، گاهی ناخودآگاه مرا در انتظار یک واقعه شوم قرار می دهد. واقعه شوم و نحسی که هنوز یکیش هم به وقوع نپیوسته ولی هر بار با خواب تازه ای این انتظار نحس بر من مستولی می گردد. پارادایم های دیگری هم هست. اعتقاد به این که من کلاً بدشانسم بی آن که بدانم چرا. یا پارادایمی مثل این که من به خودم بقبولانم که به زودی اوضاع روحیم به هم خواهد ریخت. به زودی افسردگی به سراغم خواهد آمد و افکاری از این دست. پارادایم های متافیزیکی  که دیگر جای خود دارند. از ریختن خون جلوی آدم ها و یا حتی ماشین های نو، گذاشتن تخم مرغ زیر چرخ های ماشین، دود کردن اسپند برای جلوگیری از زخم چشم، گذاشتن کارد زیر بالش و دخیل بستن به درخت و سنگ و کوه، همه و همه پارادایم های گوناگونیست که هر روز آنها را مشاهده می کنیم.

شاید نیاز به یادآوری نباشد که هر جا که علم و دانش دور شدند، خرافه و بدعت جایش را پر می کنند. هر جا تلاش و کوشش کنار گذاشته شوند، جادوگری و اوراد و سر کتاب باز کردن جایش را می گیرند. ما هیچ گاه پیشرفت نخواهیم کرد مگر آن که بی حد و حصر تلاش کنیم. هیچ گاه با ورد خواندن و فوت کردن روی این و آن به آرامش قلبی نخواهیم رسید. تا ندانیم صدای کلاغ فرایندیست کاملاً طبیعی از نگرانی بعد از شنیدنش فارغ نخواهیم شد. تا ندانیم خواب ها چیزی جز افکار و خیالات گذشته ما نیستند، از اضطراب بعد از دیدن یک کابوس رها نخواهیم شد. تا سرنوشت خود را در دست موهومات بیندازیم و اجازه دهیم خیالات واهی بر ما مستولی گردند، روی سعادت و آرامش را نخواهیم دید. راه رسیدن به سعادت آسان است: توکل و تلاش. توکل بر آفریدگاری که جانمان به دست اوست و خیرخواه مطلق ماست و تلاشی که تنها ابزار رسیدن به کامیابی و موفقیت است. هیچ کس از پیش برنده و هیچ کس از پیش بازنده نیست. بردن و پیروزی در دست خودمان است و همراهانی که با قلبشان کنار ما ایستاده اند. پارادایم ها را باید شکست. باید دفن کرد و شیشه های غبار گرفته پنجره چشمانمان را باید شست. دنیا چیزهای تازه و با شکوه زیادی دارد که از هم اکنون دارند به ما لبخند می زنند. فقط کافیست با نگاهی نو دیدشان.

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی

مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۷
جواد رضایی

نظرات  (۲)

باز هم قلم زیبایتان به اندیشیدن وا داشتم 
فوق العاده زیبا ...
پاسخ:
از ابراز لطف شما سپاسگزارم.
:)
Jaleb bud!!!
Tahala behesh deqat nakarde budam.
Manam az in paradigm ha tu zendegim dashtam, vali alan motevajeheshon shodam.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی