جواد رضایی

ثبت گذر عمر

جواد رضایی

ثبت گذر عمر

جواد رضایی

بر روی سنگ مزار...

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ
در بهار زندگی رنــگ خزان را دیــد و رفـت
چشم امید از همه نامهربانان چید و رفت

از خزان، سرمای آذر شد نصیبش عاقبت
دل ز مهر کوته یاران ز پی ببرید و رفت

گر چه جز بدعهدی از مه پاره ی دوران ندید
بر غم هجران جانانش ز جان خندید و رفت

ابر محنت بر سرای دیده اش گسترد فرش
خون دل از چشم غمبارش همی بارید و رفت

هر نسیمی را به صد ذکر دعا سویش رساند
یک سلام از عمق جان دلبرش نشنید و رفت

گر چه دستانش به زلف یار مه صورت نرفت
در خیالش دم به دم گیسوی او بوسید و رفت

جواد رضایی، یاسوج، 5 آبان 94

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۵

نظرات  (۲)

سلام استاد رضایی عزیزخیلی قشنگه این شعرتون ولی چرا ایقد تلخ؟؟؟؟؟
لایکککک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی